کوروش ! خواب دیگر بس است برخیز .


کورش جان از کارهای نیک تو نمیتوان چشم پوشید اما عده ای سعی دارند تو را نقطه مقابل اسلام قرار دهند… 


همان دینی که گر به تو عرضه میشد چه بسا که می پذیرفتی…


همان دینی که چهارچوبش خدا و دیگر گفتار، کردار و پندار نیک است.


نمی دانم چرا ما را مجبور به الگو گیری از تو میکنند تا علی (ع) ، او که …؟


تو بر تخت شاهی خاکها فتح کردی اما علی بر منبر چوبی دلها فتح میکرد…


چرا سخن از بخشش تو و آزادی در انتخاب دین هست ولی کسی از بخشیدن و بخشودن علی حرفی نمی زند؟ تو شاه بودی و بخشیدی…


تو از نظر مادی ثروتمند ترین مردمان بودی و بخشیدی…


ولی مولایم علی و ادامه دهندگان راهش، در نهایت قناعت، بخشیدند و بخشودند…


گرسنه بودند ولی غذای خود را به دیگری دادند… و … و…


آری کوروش کبیر… خواب دیگر بس است برخیز و خود را از چنگ افرادی که با نام تو بر علیه خدای تو مبارزه میکنند رها کن…

تصویر فوق منتسب به حضرت علی (ع) نمیباشد

هلالی دیشب کفن پوش وارد مجلس شد…

Facebook

Haj Abdolreza Helali حاج عبدالرضا هلالی

از ما بترس ، طایفه ای پر اراده ایم

هلالی :امروز به جای خانه ی زهرا (س) دل او رو آتش میزنن… 

اگر غیرت دینی داشته باشیم دیگه اجازه ی همچین کاری و نمیدیم و کفن پوش وارد عرصه میشویم…

سنان بن انس (بن عمرو) نخعی که بود؟ چه کرد؟ چگونه کشته شد؟

از فرماندهان سپاه عمر بن سعد در عاشورا (61 هـ.ق) که حضرت حسین بن علی (ع) را به شهادت رساند. او از جانیان بزرگ تاریخ است که در واقعه کربلا در قیام امام حسین (ع)، در شنیع ترین جنایت ها، نامش مطرح است. 
زمانی که کوفیان (لشگر عمرسعد) به حسین علیه السلام حمله کردند و هر کسی از یک سو آن حضرت را آماج تیر و نیزه قرار داد تمام مقاتل اتفاق نظر دارند بر اینکه: سنان بن انس در آخرین لحظه، نیزه ای بر پشت آن حضرت زد. و آن حضرت از اسب بر زمین افتاد و نیزه از سینه اش بیرون زد، آن ملعون سپس در گلوی امام علیه السلام، تیری فرو کرد. 
«لمعات الحسین». 
بیشتر مورخین گویند که سنان بن انس، در آخرین لحظات عمر حسین (ع)، بالای سرش ایستاد در حالی که ریش امام را در دست گرفته و با شمشیر به گلوی حضرتش می زد می گفت: 
من سر ترا جدا می کنم و میدانم که تو زاده رسول خدا و مادر و پدرت از همه بهترند. 
سنان بن انس به دستور عمر بن سعد سر مقدس امام حسین علیه السلام را از بدنش جدا کرد و بر نیزه افراشت. 
بعدا به خاطر این جنایت، از «ابن زیاد»، درخواست جایزه کرد. 

(برخی این جنایت را از شمر یا خولی دانسته اند)

روایات و حکایات مختلف پیرامون هلاکت سنان بن انس
————————-
در اینکه پایان کار و سرانجام او چه بوده است، چند نقل وجود دارد:
———–
1- مختار ثقفی، سال 66 هـ.ق، که به خونخواهی حسین بن علی و یارانش (ص)، قیام کرد، و بعضی از قتله کربلا را گرفت و به مجازات رساند، مأمورانش سنان را در شهر بصره، دستگیر کرده خانه اش را ویران نمودند و بند بند انگشتانش را از هم جدا کرد، سپس دست و پایش را بریده و در دیگی از روغن زیتون جوشان انداخت و او دست و پا می زد تا مرد. (لهوف، مثیرالاحزان)
———–
2- زمانیکه مختار ثقفی قیام کرد، به دنبال سنان بن انس فرستاد که می گفت من حسین را کشته ام. ولی او به بصره فرار کرده بود، لذا مأموران مختار نتوانستند بر او دست پیدا کنند و فقط خانه اش را ویران کردند. (نفس المهموم)
———–
3- وی بعد از واقعه کربلا، در زمان قیام مختار و خونخواهی او در نبرد با سپاه ابن زیاد، به رهبری ابراهیم اشتر، اسیر شد. ابراهیم وقتی جنایات سنان بن انس را از زبان خودش شنید. او را با اعمال شاقه مجازات کرد، همین که سنان در آستانه مرگ قرار گرفت سرش را بریدند و بدنش را سوزاندند. (حکایة المختار ص 45)
———–
4- یک نقل هم در لابلای مطالب گذشته مطرح کردیم که در زمان حجاج ثقفی بوده است. 
———-
5- سنان بن انس، بعد از کشتن حسین بن علی علیه السلام، نزد عبیدالله بن زیاد رفت و بی آنکه صله و جایزه ای بگیرد به دستور ابن زیاد، گردنش را زدند.
 

جواب مداح سرشناس جواد مقدم به «شاهین نجفی»

نوشته های پیشین

مِی 2012
د س چ پ ج ش ی
 123456
78910111213
14151617181920
21222324252627
28293031