مداحی جواد مقدم به مناسب نزدیک شدن به لحظه تحویل سال

علم بهتر است یا ثروت ؟ این بار امام علی (ع) پاسخ میدهد

جمعیت زیادی دور حضرت علی(عليه السلام) حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید: 
– یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟

Image
علی(عليه السلام) در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همانطور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
– اباالحسن! سؤالی دارم، میتوانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟
علی فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ میکند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.
نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همانجا که ایستاده بود نشست.
در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!
هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش مینشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:
– یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم میشود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده میشود.
نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت علی در پاسخ به او فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد میکنند.
با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم میخواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد.
همهمهای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را میپرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی و گاهی به تازهواردها دوخته میشد.
در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید:
– یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
امام فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش میماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.
سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمیگفت. همه از پاسخهای امام شگفتزده شده بودند که… نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل میکند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان میشود.
نگاههای متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را میکشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبهرو چشم دوخت. مردم که فکر نمیکردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:
– یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
نگاههای متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند:
علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی میکنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضعاند. فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سؤال کنندگان، آرام و بیصدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامیکه آنان مسجد را ترک میکردند، صدای امام را شنیدند که میگفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من میپرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی میدادم.
* البته نقل است که گروهی با قصد و نیت این افراد را اجیر کرده بوداند و به نزد حضرت مولا می فرستادند تا او را به زعم خود در نزد مردم خوار کنند.

دعای کوتاه روز جمعه به زبان فارسی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 

ستايش خداى را كه آغاز هستى است پيش از آفرينش و حيات‏بخشى،و پايان هستى است پس از نابودى هرچيز،دانايى كه‏ از ياد مبرد آن را كه يادش كند و كم نگذارد از آنكه شكرش را به جاى آورد و نااميد نسازد آن را كه خواندش و قطع كند اميد آن‏كه‏ به او اميد بست.بار خدايا!تو را گواه میگيرم و تو براى گواهى كافى هستى و گواه میگيرم همه فرشتگانت و ساكنان‏ آسمانهايت و نگهبانان عرشت و رسولان و پيامبرانى كه برانگيختى،و انواع مخلوقات كه آفريدی (همه و همه را گواه میگيرم)بر اينكه باور دارم كه همانا تويى خدا،شايسته پرستشى جز تو نيست. 
Image

يگانه‏اى؛شريكى نداری و بیهمتايى و تخلف و تبديلى در گفتارت نيست و اينكه محمّد-كه خدا بر او و خاندان او درود فرستد بنده و فرستاده توست.رسالتى را كه بر عهده‏اش نهاده بودى به بندگانت ادا كرد و در راه خدا به حق كوشيد و به پاداشى كه حق است مژده داد و از عذابى كه راست است بيم داد،خدايا!تا زنده‏ام مرا بر دين خود ثابت بدار

و دلم را پس از آنكه به نور هدايت روشن نمودى گمراه مكن و از نزد خود رحمتى بر من ببخش چرا كه،تنها تو بخشاينده‏اى،درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد و مرا از پيروان و شيعيان او قرار ده و در گروه او محشورم گردان،و بر انجام واجبات جمعه‏ها و طاعاتى كه در ان بر من لازم نمودى توفيقم ده، و عطايى كه در رستاخيز براى اهل جمعه قرار داده‏اى نصيبم گردان،چه همانا تويى قدرتمند حكيم.

با دعاى حضرت به حقم رسيدم

Image

گفت : خدمت حضرت هادى عليه السلام رسيده و عرض كردم : مولاى من ! اين مرد (متوكل ) مرا از خود رانده و حقوق و اموال مرا قطع كرده است . و اين تنها به جهت اطلاع او از ملازمت و محبت من با شما است . و اگر چيزى از آن چه گرفته ، شما درخواست كنيد به ناچار خواهد پذيرفت . بنابراين سزاوار است شما محبت فرموده رد اموال و حقوق مرا از او بخواهيد.
حضرت فرمود: به خواست خدا مهم تو كفايت مى شود. هنگامى كه شب شد، فرستادگان متوكل يكى از پس ديگرى به سراغ من آمدند و مرا نزد متوكل بردند. وقتى به آن جا رفتم ، فتح بن خاقان را ديدم كه بر در سرا ايستاده است . – تا آن جا كه گويد: – وارد شدم . متوكل نشسته بود و به من مى گفت : اى ابوموسى ! ما از تو غفلت مى كنيم تو هم ما را به ياد خود نمى آورى . تو چه نزد ما دارى ؟ گفتم : فلان جايزه و فلان حقوق و چيزهايى ذكر كردم . دستور داد همه را دو برابر دادند.
و در اين حديث است كه حضرت براى او دعا كرد و فرمود: خداوند مى داند كه ما در گرفتارى ها به غير او پناهنده نمى شويم و ما را عادت داده كه هر وقت دعايى بكنيم اجابت فرمايد.

نوشته های پیشین

مارس 2012
د س چ پ ج ش ی
 1234
567891011
12131415161718
19202122232425
262728293031