با دعاى حضرت به حقم رسيدم

Image

گفت : خدمت حضرت هادى عليه السلام رسيده و عرض كردم : مولاى من ! اين مرد (متوكل ) مرا از خود رانده و حقوق و اموال مرا قطع كرده است . و اين تنها به جهت اطلاع او از ملازمت و محبت من با شما است . و اگر چيزى از آن چه گرفته ، شما درخواست كنيد به ناچار خواهد پذيرفت . بنابراين سزاوار است شما محبت فرموده رد اموال و حقوق مرا از او بخواهيد.
حضرت فرمود: به خواست خدا مهم تو كفايت مى شود. هنگامى كه شب شد، فرستادگان متوكل يكى از پس ديگرى به سراغ من آمدند و مرا نزد متوكل بردند. وقتى به آن جا رفتم ، فتح بن خاقان را ديدم كه بر در سرا ايستاده است . – تا آن جا كه گويد: – وارد شدم . متوكل نشسته بود و به من مى گفت : اى ابوموسى ! ما از تو غفلت مى كنيم تو هم ما را به ياد خود نمى آورى . تو چه نزد ما دارى ؟ گفتم : فلان جايزه و فلان حقوق و چيزهايى ذكر كردم . دستور داد همه را دو برابر دادند.
و در اين حديث است كه حضرت براى او دعا كرد و فرمود: خداوند مى داند كه ما در گرفتارى ها به غير او پناهنده نمى شويم و ما را عادت داده كه هر وقت دعايى بكنيم اجابت فرمايد.

۱ دیدگاه (+مال خودتان را بیافزایید؟)

  1. سارا
    مارس 09, 2012 @ 06:22:17

    سلام خداقوت عالی موفق باشید

بیان دیدگاه

نوشته های پیشین

مارس 2012
د س چ پ ج ش ی
 1234
567891011
12131415161718
19202122232425
262728293031